شَـرحِ مـاوَقَــعِ

از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند

شَـرحِ مـاوَقَــعِ

از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند

شَـرحِ      مـاوَقَــعِ

به نام آنکه همه چیز اوست.

آخرش روزی بهار خنده هامان می رسد
پس بیا با عشق،فصل بغضمان را رد کنیم
(قیصر)


بهار نارنج حکم یک دفترچه یادداشت دارد.

ان شاالله حتی برای یک نفر مفید باشد.

(از نظرات استقبال می شود)



جمع اضداد

دوشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۸، ۰۲:۲۴ ب.ظ

شارژ دارد اما خاموش می شود،

شارژر را وصل میکنم، حجم باتری را یک درصد می زند

روشن می شود، بالای 30 درصد شارژ داشته 

موبایلم را میگویم،

حالش نامعلوم است،

هم خراب شده هم نشده

هم حالش خوب است هم نیست

درست مثل صاحبش!

کتری را گذاشته ام روی گاز 

منتظریم آب جوش بیاید برای مهمانها چای درست کنیم،

مهمانمان به مادرم میگوید: «دخترت دل گنده اس، دلش هیچ جوش ندارد.»


میخواهم باشم، در عین نبودن

نمیخواهم نباشم، هستی به جبر یا اختیار، خواسته ام است.


میخواهم بروم، در عین اینکه ریشه دوانیده ام

از سکون خسته ام، اگر بمانم خواهم پوسید.


ای کاش خواسته هایم برآمده از دل بود، بگویم دلم میخواهد و بدانم هوس است، هوسی که به دمی میگذرد

اما عقل را، استیصال منطق را نمیشود به راحتی سردرگم ساخت.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۴/۰۳
دختر ِ بهار نارنج

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی