شَـرحِ مـاوَقَــعِ

از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند

شَـرحِ مـاوَقَــعِ

از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند

شَـرحِ      مـاوَقَــعِ

به نام آنکه همه چیز اوست.

آخرش روزی بهار خنده هامان می رسد
پس بیا با عشق،فصل بغضمان را رد کنیم
(قیصر)


بهار نارنج حکم یک دفترچه یادداشت دارد.

ان شاالله حتی برای یک نفر مفید باشد.

(از نظرات استقبال می شود)



۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مشهدالرضا» ثبت شده است

کتاب پنجره های تشنه یادگاری اردوی جهاداکبر امسال مشهد و هدیه امام رضا ع است. روزنوشت های انتقال ضریح امام حسین ع از قم به کربلا... کتاب را در تب و لرز و سرماخوردگی یک تنه خواندم. نمیشد کتاب را بست و ادامه اش را به بعد موکول کرد. انگار همسفر آن هایی می شوی که دارند ضریح را می برند. کتاب ان چنان حس معنوی که باید را منتقل نمی کند ولی ... قربان امام حسین شوم که از درک ما بالاتر است آن چه کرده که دردانه خداوند شده و هرجا نامش باشد و کاری به اسمش شروع شود، بای نحواحسن تمام میشود و رقم میخورد.

هوشهید

حسین جان
کبوترانه هوای توبه سردارم.
رنجورم
خسته ام
در پارادوکسی جالب به سر میبرم
که در عین حال
از شادی لبریزم

گریه هایم را تلنبار کرده ام برای زیر قبه ات..
روز شمار دیدن صحن و سرایت دل بی طاقتم را بی تاب تر از هر وقتی کرده است.

شوق دیدن ضریح شش گوشه ات
و
غسل طهارت دادن دیدگان گنه کارم با اشک های لاینقطع
که بی صبرانه منتظر وصال است...

یا حسین!
این روز ها فقط دلم میخواهد پای سجاده ام بنشینم و با خدا حرف بزنم.
خودم را اماده کنم
از خدا کربلای بامعرفت بخواهم
و
به هیچ چیز و هیچ کس دیگری فکرنکنم

دلی که عشق تو در آن باشد
سری که هوای تو دارد
جای غیر در ان نیست
فکری که تو در انی
بخواهد هم نمیتواند به غیر فکر کند.
مگر اینکه
با ان دیگری
باهم
یکی شوند
هردو عاشق تو باشند
دلی که حسین در ان است
فقط حسینی در دلش جا میدهد


همه چیزشان فدای حسین میشود.

بابی انت و امی

خداوندا...
 چه کرده این حسین ع !
تاکجا رفته؟
شنیده ام تنها کسیست که تا ته خط رفت.
که اینقدر خریدارش شده ای

خداوندا!
مارا بر افضلترین کارها که همان محبت اهل بیت است استوار بدار
که سرمایه ای هم جز آن نداریم.
و
شیرینی ایمان را بر ما بچشان
الهی آمین.


یا حسین لک عهدا بالوفا
قبرک فی قلبی لا فی کربلا

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۵۹
دختر ِ بهار نارنج

تمام انسان ها در دل خود آرزو وتمنای وصال دارند . این که این ارزو وتمنا کی در دل نارگونه شان جوانه زد ؛ علت و سرمنشأ  ریشه دوانیدنش چه یا که بود  مهم است اما نه به مهم بودن ادامه راه. وقتی اناردلت ترک بخورد؛ سوز وگدازهای اولیه که بگذرد ؛ تو میمانی و دلی ترک خورده که بلاتکلیفی در سرنوشتش موج می خورد! فرقی نمی کند این تمنای وصال به هدفی معنوی را دارد یا مادی و زمینی ، آن چه که مهم است پاپس نکشیدن است . آنکه قاطعانه و به حق به دنبال هدفی برود ، ان را خواهد یافت و مگر نه ان که هرچیز که در جستن آنی , آنی ! من فکر میکنم مجنون در پی رسیدن به لیلا ، تار وپودش لیلایی میشود ، روحش امیخته ی در هدف میشود و زمانی که از خویشتن خویش گذشت وتمام وجودش خواستن شد،  این یکی شدن اتفاق می افتد . ساده است ،" کافیست انار دلت ترک بخورد" ...  .


 *«مَنْ تَمَنَّى شَیْئاً وَ هُوَ لِلّهِ عَزَّ وَ جَلَّ رِضاً، لَمْ یَخْرُجْ مِنَ الدُّنْیَا حَتَّى یُعْطَاهُ کسى که آرزوى چیزى کند در حالى که رضاى خداوند متعال در آن باشد از دنیا خارج نمى شود مگر اینکه به خواسته خود مى رسد».
رسول مهربانی صلوات الله علیه ؛ بحارالانوار

** زمانی این را نوشته بودم که قرار بود برویم مشهد. اردویی تشکیلاتی به اسم پربرکت و حکیمانه ی ''تمنای وصال 8'' با عنوان مسئول کل اردو . حسابی سرمان شلوغ بود و استرس داشتیم. ازهمان لحظه ی ثبت نام تا زمانی که لیست تکمیل شد، زمانی که اتوبوس از خوابگاه حرکت کرد. بهترین لحظات عمرم طوری رقم خورد که فهمیدم ما هیچ کاره ایم. هیچ! و خداراشکر بابت همه چیز که به نحو احسن تمام شد.البته؛ تمام که نشده...

انار دلم
(درخت انار خانه سبز/ تابستان 94 / اصفهان )

*** پنجره فولاد رضا برات کربلا میده! (میدونم که میده)
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۴ ، ۰۷:۰۷
دختر ِ بهار نارنج