درد عشقی کشیده ام که مپرس
شنبه, ۱۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۰:۲۵ ب.ظ
اسفند ماه بود، فکر میکنم سال 94... تعطیلات قبل از عید نوروز را از دانشگاه امده بودم اصفهان و برای خانه تکانی به خانه مادربزرگ رفته بودیم، ، پاک کردن شیشه ها و پنجره ها با من بود، ان روزها دلم مثل امروز زنگار نداشت و روشن بود... خوابگاهی بودم و در کوره انسان سازی خوابگاه در کنار دوستانی بهتر از برگ درخت(که دعایم گویند و دعاشان گویم...) ، حالتی عارفانه بر جانم مستولی شده بود. شیشه پاک میکردم و پناهیان گوش میدادم، پناهیان در صوتهای تنها مسیر برای زندگی بهتر از رنج میگفت که بهترین راه برخورد با رنج ها علاقه به زجر کشیدن در راه خداست و خداشناسی یعنی دوست داشته باشیم به خاطر خدا رنج ها را بپذیریم و بپذیریم که تعیین نوع رنج با خداوند است. پناهیان میگفت که عقیده و ایمان با زجر به دست می اید و یکی از سختی های رنج این است که علت آن را نمیدانی.
پناهیان میگفت که ایمان انسان را از تنهایی در میآورد و باعث میشود که خدا انیس و مونس انسان شود؛ انسان باید خودش را بهتر بشناسد و زجر بیفایده نکشد چون گاهی انسان زجر میکشد، اما این زجر او را بالا نمیبرد و حلاوت ایمان را نمیچشد.
*
هرچقدر رنج کشیدن انسان را تعالی میدهد، درد جسمی که دائمی میشود روان انسان را فرسوده میکند،ضعیف میشوی، تحقیرت میکند، در برزخی گیر میکنی بین سلامتی و بیماری. گاهی این درد نمود بیرونی دارد، دست شکسته را گچ میگیرند، زخم و بخیه را پانسمان میکنند، اما گاهی درد از درون چشمه میزند و در جانت میجوشد.
این روزها نمیدانم بهترین تصمیم برای جسمم چیست، به حرف دکتری گوش کنم که میگوید تا جوان هستی عمل کن تا عوارضش بیشتر نشده یا دکتری که پیشنهاد میکند زندگی سبک داشته باشم و تا جوان هستم عمل نکنم.
نمیدانم بهترین درمان چیست، سردرگمم. نه خوب میشود این مهره های بدجوش خورده و نه درمان قطعی هست که همه چیز را به شکل اول در بیاورد.دیسک ها را سر جایش ببرد، انحراف لگن و ستون فقرات را از بین ببرد، ارتروز گردن و کتف و مور مور شدن دست و پا، سیاتیک و اعصاب نخاعی تحت فشار و تنگی کانال نخاعی را بهتر کند. اعصاب کمر به پایین را تقویت و درمان کند . خاطراتم به حافظه ام برگردد و مرا همان مریم صبور و مهربان قبل کند. دلم یک خواب عمیق و باکیفیت میخواهد. بدون درد.
۰۳/۰۷/۱۴
خدا صبر بده و شفای کامل انشالله