یوسف گم گشته باز اید به کنعان
چهارشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۰۰ ب.ظ
*
دستم نمی رسد به بلندای چیدنت
باید بسنده کرد به رویای دیدنت
بالاتر از نگاه منی! آه! ماه من!
دستم نمی رسد به بلندای چیدنت
(مکان : مازندران)
**
فرمود : ای یعقوب ! در یک دل ؛ دو معبود جای نمی گیرد .
یعقوب گفت : من یوسف را آینه ی جمال حق می دیدم . وگرنه خود آینه که دیدن ندارد.
فرمود : چه وقت جدت ابراهیم ؛ از ازمون الهی سرافراز بیرون آمد؟
یعقوب جواب داد : همان هنگام که از اسماعیلش گذشت ؛ دل برید ؛ عبور کرد . (سریال یوزارسیف)
*** از مما تحبونت بگذر دختر !
(مکان : مازندران)
**
فرمود : ای یعقوب ! در یک دل ؛ دو معبود جای نمی گیرد .
یعقوب گفت : من یوسف را آینه ی جمال حق می دیدم . وگرنه خود آینه که دیدن ندارد.
فرمود : چه وقت جدت ابراهیم ؛ از ازمون الهی سرافراز بیرون آمد؟
یعقوب جواب داد : همان هنگام که از اسماعیلش گذشت ؛ دل برید ؛ عبور کرد . (سریال یوزارسیف)
*** از مما تحبونت بگذر دختر !