*کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرینَ - چه بسیار گروههاى کوچکى که به فرمان خدا، بر گروههاى عظیمى پیروز شدند و خداوند، با صابران (و استقامت کنندگان) است. بقره 249
**طالوت این پیروزی را مدیون مبارزه با هواهای نفسانی و تزکیه نفس می باشند.
*
اولین روز ِ اولین ماه ِ زمستانی امسال، بی هیچ استرس و عجله ای و فارغ از هر دغدغه ای برای دل خودم در دانشگاه قدم زدم. از مزار شهدای خوش نام به سمت نمازخانه میرفتم که چشمم به نمایشگاه کتاب موقت افتاد. با این که به خودم قول داده بودم تا کتاب هایی که این مدت خریدم را نخوانده ام ،کتاب جدیدی نخرم، اما به سمت کتاب هایی که به من چشمک می زدند کشیده شدم. به نظر خودم بی اراده ولی پرحکمت، نگاهم روی کتاب ِ جان ِ نظامی قفل کرد. برای خودم لیلی و مجنون خریدم.
**
از نور کم اتوبوس نهایت استفاده را می بردم.
بسم الله الرحمن الرحیم...
آغاز داستان لیلی و مجنون
پند دادن پدر مجنون را
عشق ار ز تو آتشی برافروخت دل سوخت تو را مرا جگر سوخت
جواب مجنون به پدر
چون کار به اختیار ما نیست بِه کردن کار ، کارِ ما نیست
و در احوال لیلی و رفتنش به تماشای بوستان می خواندم...
عشق حقیقی آن است که لیلی و مجنون را به خدا رسانید. عاشق ِ عاقل را عارف کرد.
***
آمده بود هم سری بزند و آمدنم به خانه را به مادرم چشم روشنی بگوید هم سر درد دلش را باز کند.
خبر در شرف طلاق بودنش شوک بزرگی بود. آن هم 2 نفری که در انتخاب عاقلانه و زندگی عاشقانه زبانزد همگان بودند.
همان دو نفری که مثلا سنتی ازدواج کرده بودند و جزو بچه مذهبی های اطرافم محسوب می شوند.
میگفت دیگر نمیتوانم ادامه بدهم.
-چرا؟
با همه چیز یک شوهر حتی بد اخلاقی اش می شود کنار امد اما وقتی پای دیگری در زندگی ات باز شد نمیشود. در هر قالبی، زن دوم ، خیانت و یا دخالت اطرافیان. افسار زندگی از دست خودمان رها شده. هرچیز که دیگری بگوید. چندین سال است تحمل کردم، بد اخلاقی کتک هرچیزی که فکرش را بکنی. حتی نداری وزندگی خانه به دوشی. برایم مهم بود که خودم و شوهرم خوانده ایم که ازدواج سنت پیغمبر است. روزهای خواستگاری حدیث و روایاتی برای هم خواندیم که زن باید اِل باشد مرد بــٍل. اماتوی بزنگاه های زندگی و زیر یک سقف متوجه میشوی انچیزی که فکر میکردی همان نمی شود. یهو همه چیز بهم میریزد. به دوست داشتن بچه مذهبی ها اعتماد نکن. گاهی زود رنگ می بازد و ...
****
گفت و گفت وگفت
شنیدم و شنیدم و شنیدم
ناراحت و مغمومم. دعا می کنم عاقبتشان به خیرشود. کم نیستند این هایی که هر روز دل تنگم را برای درد دل انتخاب میکنند و نسخه های رنگارنگی که تجویز می کنند ...
با تمام این تفاسیرهرچه می گذرد نمیدانم چرا ته دلم اینقدر روشن است...
*****
"انا عند حسن ظن عبدی
المومن" : خدای بزرگ
(بحار ج67 ص385)
آیا تو کجا و ما کجائیم
تو زان کهای و ما ترائیم
مائیم و نوای بینوائی
بسمالله اگر حریف مائی
گاهی وقتی نشانه ها را مثل تیکه های یک پازل کنار هم قرار میدهی، فکر میکنی که میفهمی گیر کار کجاست... !
تا مماتحبونَــت را انفاق نکنی، تا گرد و غبار و زوائد را از حرم دلت پاک نکنی ؛ پا در دلت نمیگذارند.
* «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّى تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ وَما تُنْفِقُوا مِنْ شَىْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ»
** «مِمّا
تُحِبُّونَ» «مِن» تبعیضیه است، دلالت دارد بر اینکه جمیع آنچه دوست
مىدارید لازم نیست انفاق کنید، بلکه انفاقات شما باید از چیزهایى باشد که
دوست مىدارید و اگر مراد جمیع بود مىفرمود: «حتى تنفقوا ما تحبون».
و
«ما» موصوله است، شامل جمیع محبوبات مىشود، حتى انفاق نفس و اولاد و عیال،
چنانچه ابى عبداللّه الحسین علیهالسلام در کربلا انفاق نمود.
و مراد
از «تُحِبُّونَ» چیزهایى است که انسان به آنها علاقهمند و دل بستگى دارد
و مردم در این قسمت مختلف هستند. «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَىْءٍ»؛ هر چه
که انفاق مىکنید از هر چه علاقه داشته باشید یا نداشته باشید.
*** غلام همت آنم که زیر چرخ کبــود ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است.